مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

لغات جديد گل پسرم

جيگر مادر از وقتي از تهران برگشتيم روز بروز دايره لغاتت داره وسيع تر ميشه عشقم راه ميري و ميگي عديدم  يعني عزيزم ... مياي پيشم و بهم ميگي عديدم و بوسم مي كني ... من غش مي كنم برات ... خوب لغات جديدت ايناست نه                                              نه عديدم                        ...
21 دی 1392

اين روزا سرم شلوغه ... كمتر وقت دارم بيام

گل پسر قشنگم اين روزا خيلي شيطون تر از قبل شدي و البته شيرين تر تازگيا وقتي باهات دعوا مي كنيم قهر مي كني و ميزني زير گريه و خودت و پرت مي كني رو زمين اين روزا عاشق سي دي پكيج زبان انگليسي كه از خاله سحر برات گرفتم شدي و 24 ساعت براش گريه مي كني تا حدي كه روز پنج شنبه ساعت 5.5 صبح بيدار شدي و گريه كردي و ازمون خواستي برات سي دي و بذاريم خلاصه حتي وقتي نگاه نمي كني و مشغول بازي هستي دلت مي خواد صداش و بشنوي ديگه تو خونه سريال ديدن تعطيل شده و مامان كمي نگرانه چون اصلا دوست نداره تو همش تي وي نگاه كني اين روزا دايره لغاتت خيلي بزرگتر شده و خيلي لغات جديد ياد گرفتي يكي دو روزه صبحا به مامان التماس مي كني لباس و كار و در آره...
15 دی 1392
1